با کانال «پشت عینک دیگران» دو مصاحبه داشتم درباره «سپهر همهگانی[1] کجاست؟» از آنجا که در یک گفتگو به دشواری میتوان همه جوانب یک موضوع را شکافت، زیرا پرسشهای پیاپی سبب میشوند تا بسیاری از پاسخها نیمه بمانند. بنابراین بهتر دیدم آنچه درباره مقوله «سپهر همهگانی» میدانم را در یک نوشتار در اختیار جویندگان قرار دهم.
سپهر همهگانی چیست؟
واژه لاتینی پوبلیک[2] صفت است و همه آنچه را در بر میگیرد که میتوانند به سپهر همهگانی مربوط باشند. دیگر آن که میتوان خبری، گزارشی و یا رازی را پوبلیک، یعنی افشاء کرد. در این حالت نیز آنچه پنهان بوده است، در دسترس همهگان قرار میگیرد. واژه دیگر پوبلیکاسیون[3] است که از نقطهنظر دستوری اسم است و همه چیزهائی را دربر میگیرد که از طریق چاپ به صورت روزنامه، مجله، کتاب و … انتشار مییابند و یا آن که توسط رسانههای مجازی همچون رادیو، تلویزیون، اینترنت و… در اختیار مردم جهان قرار داده میشوند. چکیده آن که سپهرهای همهگانی دو گونهاند که یکی را میتوان سپهر فیزیکی و دیگری را سپهر یا فضای مجازی نامید.
سپهرهای همهگانی میتوانند در جهان ِبههم تنیده کنونی در نمودهای گوناگونی هویدا شوند، یعنی هر سپهری میتواند همزمان دارای یک یا چند کارکرد باشد. هر اندازه بتوانیم به درون سپهرهای گوناگون ورود کنیم و به کارکردهای درونی و بیرونی آنها بیشتر و بهتر پی بریم، به همان اندازه نیز میتوانیم سپهر آگاهی خود را گسترش دهیم و با بهرهوری از میزان دانشی فراختر از سطح زندگی بهتری برخوردار گردیم.
در عین حال باید بدانیم که سپهرهای همهگانی دارای کارکردهای گوناگونی هستند نظیر مکان دیدار با دیگران و بهرهوری از میانکُنشهای اجتماعی بیشتر. همچنین با ورود به سپهرهای همهگانی گوناگون میتوان آگاهانهتر نیازهای روزمره، میان و درازمدت فردی و خانوادگی خود را برآورده ساخت. یعنی میتوان با ورود به سپهرهای همهگانی گوناگون از یکسو به ابعاد مراوده و از سوی دیگر به ژرفای تبادل اندیشه، دانش، فناوری و … با دیگران افزود. این روند سبب میشود تا فرد بتواند با سهیم شدن در زندگی اجتماعی به رفاء خود بیافزاید. همچنین بخشی از سپهرهای همهگانی مربوط میشود به آسایش و سرگرمی. هر اندازه سپهرهای این حوزه در یک جامعه گستردهتر باشد، به همان نسبت نیز شهروندان از رفاء و تندرستی بیشتری برخوردارند.
چکیده آن که سپهر همهگانی جائی است که همه شهروندان یک دولت با هر دین و وابستگیهای قومی، زبانی و … میتوانند به درون آن راه یابند و در بیشتر موارد نیز برای ورود به درون برخی از چنین سپهرها باید هزینهای پرداخت و یا آن که ابزارهای ویژهای را در اختیار داشت. برای نمونه ورود به بخشی از سپهرهای همهگانی همچون کوچهها، خیابانها، جادهها، بزرگراهها، پارکها، جنگلها، سواحل رودخانهها و دریاها و … که در مالکیت دولت و یا کمونهای روستاها و شهرها هستند و یا همچون اقیانوسها به همه بشریت تعلق دارند، برای همه شهروندان رایگان است. در عوض برای ورود به استادیومهای ورزشی، سالنهای کنسرت، سینما، تئاتر و … که بخشی از سپهرهای همهگانیاند، باید بلیت ورودی خرید. همچنین برای ورود به سپهرهای همهگانی مجازی باید تلفن دستی، رایانه و ارتباط اینترنتی داشت، یعنی با در اختیار داشتن ابزاری که باید خرید و یا آبونمان شد، میتوان وارد این گونه سپهرهای همهگانی شد. دیگر آن که با در اختیار داشتن رادیو و تلویزیون نیز میتوان به گونهای از آنچه در جهان رخ میدهد آگاه شد و حتی با تلفن و اینترنت در بخشی از برنامههای آنان شرکت کرد.
با این حال سپهر همهگانی جائی است که هر کسی با ورود به آن مجبور است محدودیتهائی را بپذیرد. برای نمونه وقتی در خیابان راه میرویم، باید فقط از پیادهروها و یا بخشی که برای عابر پیاده در نظر گرفته شده است، استفاده کنیم. اگر در شهر اتومبیل میرانیم، باید سرعت ماشین بیش از آنچه نباشد که بنا بر قانون دولتی و شهری برای مناطق روستائی و شهری در نظر گرفته شدهاند. حتی در بسیاری از کشورها حد اکثر سرعت در بزرگراهها نیز تعیین گشتهاند. بهعبارت دیگر، با ورود به سپهر یا فضای همهگانی باید داوطلبانه از بخشی از آزادیهای فردی خود چشم پوشید تا مردم بتوانند با هم مراوده مسالمتآمیز داشته باشند و همدیگر را بهمثابه شهروندان برابر حقوق بپذیرند. دیگر آن که هر شهروندی با زیر پا نهادن معیارهای تعیین شده که به قانون بدل شدهاند، جُرمی مرتکب شده و به خاطر آن میتواند مجازات شود.
در کشورهای دمکراتیک بنا بر اصول قانون اساسی مردم دارای حقوق شهروندی هستند که بخشی از آن مربوط میشود به سپهر همهگانی. بنا بر همین اصول مرزهای آزادی فردی تا آنجا فرا میرود که آزادی دیگران را خدشهدار نسازد و همچنین قوانینی که برای زندگی مشترک اجتماعی در نظر گرفته شدهاند، پایمال نگردند.
البته در کنار سپهرهای فیزیکی و مجازی میتوان دستاوردهای هنری، فرهنگی و تئوریهای علمی را نیز بخشی از سپهر همهگانی دانست، زیرا این دادهها از طریق رسانهها در اختیار مردم قرار میگیرند و به بخشی از خودآگاهی اجتماعی بدل میگردند. در همین رابطه نیز باید کتابخانههای عمومی، بیمارستانها، دانشگاهها، دبیرستانها، دبستانها، کودکستانها، فروشگاهها، ایستگاههای راه آهن، فرودگاهها، استخرهای عمومی و همچنین همه ادارات دولتی و … را بخشی از سپهر همهگانی دانست، زیرا همه شهروندان میتوانند رایگان و یا در برابر پرداخت پول از خدمات این نهادها بهرهمند شوند. چکیده آن که سپهرهای همهگانی دارای سه وجهاند: یکم سپهرهائی که ورود به آنها آزاد و رایگان است. دوم سپهرهائی که ورود به آنها رایگان نیست. سوم سپهرهائی که برای ورود به آنها باید دارای شرایط ویژهای بود.
مسئولیت ساختن و آراستن سپهرهای همهگانی روستائی و شهری بر عهده نهادهای دولتی است و ورود در این سپهرها باید رایگان باشد. البته همیشه چنین نیست. برای مثال برای ورود به موزهها باید ورودیه پرداخت، یعنی دولت میکوشد بخشی یا همه هزینهای را که برای ساختن و نگهداری این گونه فضاهای همهگانی ضروری است، از کسانی که به این گونه سپهرها علاقهمندند، دریافت کند. در عوض برای شرکت در فضاهای عمومی خصوصی باید ورودیه پرداخت تا بتوان از خدماتی که در آن سپهرها عرضه میشوند، بهرهمند شد. چکیده آن که میتوان سپهر یا فضای همهگانی را به دو بخش تقسیم کرد. یک بخش را میتوان سپهر عمومی و بخش دیگر را سپهر خصوصی نامید. ورود به سپهر همهگانی باید برای همه افراد یک جامعه و حتی یک عضو جامعه جهانی ممکن باشد. دیگر آن که این سپهر باید توسط دولت محافظت شود تا کسانی بهرهمندی از بخشی از آن سپهر را تصاحب نکنند. سرانجام آن که دولت باید بهرهوری از امکانات میانکُنشی سپهر همهگانی را برای همه شهروندان خود تضمین کند.
درباره سپهرهای همهگانی تئوریها و الگوهای گوناگونی برای با همزیستن شهروندان عرضه شدهاند. برخی کوشیدهاند سپهر همهگانی را به سیستمی بدل سازند که همه چیز را بتوان در درون آن جا داد. برخی دیگر نیز فرد را عامل اصلی و تعیینکننده در پیدایش و تداوم سپهرهای همهگانی پنداشتهاند. بهعبارت دیگر در برداشت نخستین اجتماعی که سپهر همهگانی را پدید آورده است، عامل تعیین کننده کُنشهای فردی است و در حالت دوم فرد به عنصر تعیین کننده در پیدایش سپهر همهگانی تبدیل گشته است. چنین برداشت یکجانبه سبب میشود تا فردیت و جامعه به پدیدههائی ایستا بدل گردند. اما واقعیت آن است که فردیت و همچنین جامعه که در برگیرنده فرد و سپهرهای همهگانی در درون خود است، مدام در رابطهای علیتی به سر میبرند، یعنی بر هم تأثیر مینهند و در نتیجه هر دو با هم دچار دگرگونی میشوند. بنا بر همین برداشت فیلسوف و جامعهشناس سرشناس آلمان یورگن هابرماس[4] بر این باور است که دمکراسی فرآورده خواست افراد بوده است تا بتوانند قدرت شخصی خود را به قدرت جمعی خردگرایانهای بدل سازند که خود را در سپهر همهگانی برمینمایاند. به همین دلیل نزد هابرماس سپهر همهگانی دربرگیرنده «قدرت جمعی خردگرایانهای» است که چون کارکردهایش بازتاب دهنده خواست همه شهروندان است، پس باید توسط جامعه تنظیم گردد. در عوض از آنجا که سپهر خصوصی بر اساس اراده شخصی سازماندهی میشود، در نتیجه این سپهر بیرون از حوزه اختیار دولت و جامعه قرار دارد. به این ترتیب دولت فقط هنگامی میتواند در سپهر خصوصی دخالت کند که در سپهر خانواده حادثهای خلاف هنجارها و قوانین اجتماعی رخ داده باشد.
دیگر آن که چون همه مردم از سطح دانشی همگون برخوردار نیستند، در نتیجه بخش انبوه مردم نمیتوانند در سپهر گفتمان اجتماعی شرکت کنند و بلکه این سپهر در اختیار اقلیتی قرار دارد که روشناندیش و چهرههای سرشناس هستند و برخی از آنها سلبریتی[5] نامیده میشوند. گفتار، رفتار و کردار این بخش از جامعه که توسط رسانههای همهگانی پخش میشوند، میتوانند در لایههای گوناگون سپهرهای همهگانی به آسانی به «افکار عمومی» بدل گردند و آشکار است نیروهائی که میتوانند «افکار عمومی» را بسازند و آن را به سوئی که دلخواهشان است، هدایت کنند، در نهایت سپهر همهگانی را در اختیار خود گرفته و میکوشند منافع اقتصادی، سیاسی، ایدئولوژیک و … خود را به مردمی که روزمره در لایههای گوناگون سپهر همهگانی بهسر میبرند، تحمیل کنند. به این ترتیب انسان کنونی که «انسان خردمند»[6] نامیده شده است، میتواند تحت تأثیر اندیشه غالب در سپهر همهگانی قرار گیرد و پیرو رهبران جنبشهائی گردد که به او «درِ باغ سبز» را با هدف زیستن در جامعهای «بهتر» نشان میدهند.
با بررسی دادههای کنونی در مییابیم که مؤلفههای جامعه مدرن ترکیبی از پیامرسانیهای شتابان، اطلاعات جامع و مشارکت شجاعانه است تا بتوان با بهرهگیری از آن ساختارهای اجتماعی را دگرگون ساخت. هابرماس پدیداری چنین روندی را «شورش انسانها علیه قدرت» پنداشته است.
با این حال همه «سپهرهای همهگانی» دارای نقشهای هموزن در زندگی اجتماعی نیستند. در میان سپهرهای همهگانی گوناگونی که امروزه در اختیار مردم قرار دارند، مبارزه خیابانی از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار است، زیرا سرنوشت مبارزه سیاسی نه در سپهرهای همهگانی مجازی، بلکه فقط و فقط هنوز نیز در خیابان تعیین میشود. حکومتها میتوانند سپهرهای مجازی را کنترل کنند و حتی ارتباط مردم با آن سپهرها را از طریق قطع اینترنت محدود سازند. اما مبارزه سیاسی در سپهر خیابانی میتواند سرنوشت دگرگونیهای اجتماعی را تعیین کند. با بررسی تاریخ انقلابهای پیروزمند میبینیم همه نیروهای انقلابی توانستند با آغاز مبارزه در سپهر خیابانهای شهرها و اشغال بخشی از سپهر همهگانی با نیروهای سرکوبگر حکومتی مبارزه کنند و بر آن چیره شوند و پیروزی انقلاب را تضمین کنند.
امروز میتوان با بهرهگیری از سپهرهای مجازی مردم را به شرکت در سپهرهای فیزیکی تشویق کرد و آنها را برای مبارزه به خیابان کشاند. در فرانسه جنبش «جلیقهسبزها» توانست با بهرهگیری از این روش مبارزه خیابانی خود را ساماندهی کند، یعنی با ترکیب سپهرهای مجازی و فیزیکی مردم را برای دستیابی به اهدافی از پیشتعیین شده بسیج کند. در خیزش «زن، زندگی، آزادی» نیز برای رهائی از «حجاب اجباری» کم و بیش از همین ترکیب سپهرهای مجازی و فیزیکی استفاده شد.
جغرافیای سپهر همهگانی
سپهر همهگانی دارای ویژهگیهای جغرافیائی است و میتواند سپهرهائی را که ساختارهای اجتماعی و همچنین سپهرهائی را که ویژهگیهای یک جامعه را بازتاب میدهند، در بر بگیرد. در این رابطه سپهر همهگانی مکانهائی هستند که همه شهروندان میتوانند به آن ورود کنند و از آن بهرهمند شوند. یکی از ویژهگیهای سپهرهای جغرافیائی آن است که ورود و بهرهمندی از آن باید برای همه بر اساس قوانین کشوری، استانی و شهری تنظیم شده باشد. برای نمونه هر کسی با ورود به یک جنگل حق ندارد درختها را ببُرد و یا در یک پارک گلها را بچیند و …
دیگر آن که در چنین سپهرهای جغرافیائی میتوان با کسب اجازه از نهادهای مسئول گردهمائیهای سیاسی، اجتماعی، هنری و حتی اقتصادی و … برگزار کرد.
حتی هر روستائی، شهری، استانی و کشوری مکانهای جغرافیائی هستند که دارای سپهرهای همهگانی گوناگونیاند. بههمین دلیل نیز در دانش جغرافیا از «جغرافیای شهر، منطقه، استان و حتی کشور» سخن گفته میشود تا هر یک از این سپهرهای جغرافیائی بتوانند با برجسته ساختن سپهرهای همهگانی و خصوصی خود در پی جلب شهروندان بیشتری باشند. برای نمونه جغرافیای برخی از مناطق روستائی، شهری و کشوری برای جلب توریست بسیار جالباند و با بهینهسازی این سپهرها میتوان به اقتصاد توریستی در این روستاها و شهرها رونق بخشید. بنا بر آمار در سال ۲۰۱۹ بیش از ۹۰ میلیون توریست از کشور فرانسه، نزدیک به ۸۴ میلیون تن از کشور اسپانیا و نزدیک به ۷۹ میلیون تن از کشور ایالات متحده دیدن کردند. همچنین بسیاری از شهرها که دارای سپهرهای همهگانی جذاب هستند، دارای اقتصاد توریستی بسیار گستردهاند، همچون هنگ کنگ که در سال ۲۰۱۸ بیش از ۲۹ میلیون توریست از آن دیدن کردند.
سپهرهای همهگانی در جغرافیای روستائی، شهری و… بخشی از سپهرهای فیزیکی همچون میدانها، پارکها، خیابانها و همچنین ساختمانهائی با کارکردهای تفریحی، استراحتی، ارتباطهای میانکُنشی و حتی هنری و سیاسیاند.
وضعیت حقوقی سپهرهای خصوصی و همهگانی
حقوق فردی در سپهر همهگانی بخش بزرگی از فعالیتهای انسانی را پوشش میدهد. اما از آنجا که هر از گاهی میان حقوق فردی اشخاص ناهنجاری رخ میدهد، در نتیجه در چنین مواردی باید حقوق فردی به سود سایر حقوق و منافع محدود گردد. برای درک این دشواری نمیتوان بدون فهم توفیرهائی که میان سپهرهای گوناگون وجود دارند و میزان آسیبهائی که حقوق فردی به سپهرهای حقوقی دیگران میرساند به شناختی همهجانبه دست یافت.
در رابطه با سپهرهای فردی و همهگانی الگوهای گوناگونی برای سنجش نقض حقوق شخصی و اجتماعی عرضه شدهاند. هر چند حقوق عمومی بخش تعیین کنندهای از کارکردهای حقوق شخصی را در بر میگیرد، اما هنگامی که این حقوق در تقابل با برخی حقوق دیگر قرار گیرند، حفاظت از حقوق شخصی به حاشیه رانده میشود. برای آن که بتوان چنین تضادی را به حداقل رساند، چند گونه الگوهای سپهری طراحی و عرضه شدهاند تا به کمک آنها بتوان به توفیرهائی که میان سپهرهای گوناگونی چون سپهر خودی[7]، سپهر خصوصی[8] و سپهر اجتماعی[9] وجود دارند، بهتر پی بُرد.
در سیستمهای حقوقی کشورهای دمکراتیک نهادهای قانونگذار بیش از همه حفاظت از سپهر خودی را مورد توجه قرار دادهاند. بخشی از حقوق خودی مربوط میشود به احساسات، عواطف و رازهای درونی فردی که باید مورد محافظت قرار گیرند، یعنی آنچه کسی در کتابچه خاطرات خود نوشته و یا عکسهائی که با دیگران گرفته است، نباید بدون اجازه او انتشار یابند و یا در اختیار افراد و نهادهائی قرار داده شوند. همچنین اسناد پزشکی که بازتاب دهنده وضعیت تندرستی فرد هستند نیز باید حفاظت شوند و فقط با اجازه فرد میتوانند در اختیار افراد و یا نهادهای برگزیده قرار داده شوند. چکیده آن که سپهر خودمانی مستقیمأ با کرامت انسانی مرتبط است و بنابراین نقض آن از سوی دیگران نوعی تجاوز به کرامت انسانی است.
در کنار سپهر خودی قانون باید از سپهر خصوصی، یعنی از خانه، زندگی شخصی و خانوادهگی شهروندان نیز محافظت کند تا دیگران نتوانند با نفوذ به درون آن سپهر به اطلاعاتی دست یابند که بتوان از آن سؤ استفاده کرد. از آنجا که سپهر خانه و خانواده سپهری خصوصی است، ورود به آن منوط به موافقت فرد و یا افراد خانواده است. از سوی دیگر فرد با شرکت در سپهر همهگانی بخشی از سپهر خصوصی خود را حفظ میکند، یعنی همزمان در دو سپهر خصوصی و همهگانی بهسر میبرد. برای نمونه کسی که برای استراحت به پارک شهر میرود و بر روی نیمکتی دور از دیگران مینشیند، در عین آن که در سپهر همهگانی پارک بهسر میبرد، در پی آن است که در تنهائی خویش، یعنی در سپهر خصوصی خود خوش باشد. او تا زمانی که با شخص دیگری مراوده برقرار نسازد، حاضر به تقسیم خوشی خویش با دیگران نیست. به این ترتیب سپهر خصوصی در بطن سپهر همهگانی به زیست خود ادامه میدهد.
در عین حال سپهر خصوصی در مقایسه با سپهر خودی بسیار بزرگتر است زیرا شامل تمامی زندگی خصوصی و خانوادهگی میگردد که تا حد زیادی از چشم غریبهها پنهان میمانند. بهعبارت دیگر سپهر خصوصی شامل هر چیزی است که در چهار دیواری خانه یا آپارتمان هر کسی رخ میدهد. اما این بدان معنا نیست که بیرون از خانه و در سپهرهای همهگانی سپهر خصوصی وجود ندارد. به عنوان مثال، اگر کسی در رستورانی در گوشه دنجی پشت به دیگران بنشیند و آگاهانه از دید دیگران دوری کند، آن هم یک موضوع کاملا خصوصی است. سپهر خصوصی همچنین شامل اطلاعات خاصی است که نباید همهگانی شوند همچون موجودی حساب بانکی، مقصد تعطیلات یا محل زندگی هر کسی. با این حال، تجاوز به سپهر خصوصی لزوماً نباید کاری غیرقانونی باشد. ابتدا باید مشخص شود که حق همهگانی چیست و شخصیت فرد تا چه اندازه تحت تأثیر جدی سپهر همهگانی قرار میگیرد. برای نمونه، اگر اطلاعات خصوصی در مورد یک شخص منتشر شده است، باید نیاز خاصی به اطلاعات از سوی مخاطبان وجود داشته باشد. این بدان معناست هر اندازه یک شخص سرشناس و در سپهر همهگانی شناختهتر باشد، بههمان نسبت نیز مردمی که در سپهر همهگانی حضور دارند، خواهان دستیابی به اطلاعات بیشتری از چنین شخصی خواهند بود.
در مقایسه با سپهرهای خودی و خصوصی سطح محافظت حقوقی فرد در سپهرهای همهگانی کمتر میشود، زیرا در این سپهر هر چند افراد مختلف حضور دارند، اما این امر سبب نمیشود تا مزاحم همدیگر شوند و یا آن که به سپهرهای خصوصی یکدیگر تجاوز کنند.
همانگونه که یادآور شدیم، رابطهای علیتی بین سپهر خصوصی و سپهر همهگانی وجود دارد، یعنی حقوق خصوصی هر فرد در تناسب با فعالیتهائی که در سپهر عمومی انجام میدهد، قرار دارد و از آنجا که با ورود فرد به سپهر همهگانی هر از گاهی میان حقوق فردی اشخاص ناهنجاری رخ میدهد، در نتیجه در چنین مواردی باید حقوق فردی به سود سایر حقوق و منافع محدود گردد. برای فهم این دشواری نمیتوان بدون فهم توفیرهائی که میان سپهرهای گوناگون وجود دارند میزان آسیبهائی را سنجید که حقوق فردی و همهگانی میتوانند ضد هم تولید کنند. برای نمونه کسانی که به فروشگاهی بزرگ برای خرید میروند، هر چند در سپهری همهگانی بهسر میبرند، اما هر یک به دنبال جستن کالاهای مورد نیاز خود است و در عین با دیگران بودن، بیشتر در سپهر خصوصی خویشند. تا زمانی که چنین است حقوق فردی و عمومی در آشتی با هم بهسر میبرند. اما هنگامی که اختلافی بین دو تن در گیرد، حقوق عمومی جانشین حقوق خصوصی میگردد و به این ترتیب حقوق خصوصی به حاشیه رانده میشود. دیگر آن که در سپهر همهگانی بخشی از حقوق خصوصی محدود میشود، زیرا همه آنچه دیده و شنیده میشود را میتوان به دیگران گزارش کرد.
چکیده آن که نمیتوان به آسانی میان سپهرهای گوناگون مرزکشی کرد، زیرا این مرزها سیّال هستند و در بسیاری از مواقع میتوان همزمان در دو یا چند سپهر حضور داشت. همین وضعیت سبب شده است تا دادگاههای کشورهای پیشرفته سرمایهداری در رابطه با دعواهای حقوقی در رابطه با حقوق خصوصی عام احکام گوناگونی صادر کنند که در برخی موارد نقیض هم هستند.
سپهر سیاسی
«مشروعیت سیاسی»[10] و «سپهر سیاسی»[11] از یکسو در هم تنیده شدهاند و از سوی دیگر با رشد مناسبات اجتماعی مُدام دچار دگرگونی میشوند، یعنی پدیدههائی ایستا نیستند. بههمین دلیل نیز تعریف مشخصی از مقوله «مشروعیت سیاسی» وجود ندارد، زیرا در این باره تعاریف، طرحها و حتی تئوریهای گوناگونی عرضه شدهاند.
«مشروعیت سیاسی» در رابطه بلاواسطه با خواست مردم، ساختار سیاسی و حاکمیت قرار دارد. در کشورهائی که دارای ساختار دمکراتیک هستند، حکومت با تکیه به رأی مردم از «مشروعیت سیاسی» برخوردار میشود. همچنین کسی که به عنوان رئیسجمهور از سوی مردم برگزیده میشود، از اقتدار قانونی بهرهمند میگردد. در کشورهای پیشادمکراتیک نیز مردم بنا بر سنت کسی را که حکومت میکند، فرهمند[12] میپندارند و او را بهمثابه قدرت سیاسی شخصیت یافته[13]و فرهیخته میپذیرند. به این ترتیب «مشروعیت سیاسی» از یک سو به رهبری و یا مرجعی سیاسی نیازمند است که از پشتیبانی مردم برخوردار باشد و از سوی دیگر رهبر حکومتی باشد که سپهر دولت را در اختیار خود دارد. بنابراین هیچ حکومتی نمیتواند بدون برخورداری از «مشروعیت سیاسی» وجود داشته باشد. در ایران باستان «مشروعیت پادشاهی» در ارتباطی تنگاتنگ با «فره ایزدی» قرار داشت، یعنی پادشاهی تا زمانی از مشروعیت برخوردار بود که دادگر میبود. در چین باستان و در دوران پادشاهی سلسله ژو[14] نیز کم و بیش چنین بود و شاهی که از فرمان آسمانی تخطی میکرد، مشروعیت خود را از دست میداد.
البته در دوران پیشاسرمایهداری در اروپا حکومتها همیشه از پشتیبانی اقلیتی از جامعه چون اشراف زمیندار و روحانیت کلیسا برخوردار بودند، اما چون مردم اقتدار اشراف و روحانیت را پذیرفته بودند، در نتیجه سلطنت مطلقه از مشروعیت زمینی و آسمانی برخوردار بود، زیرا در سدههای میانی شاهان کشورهای اروپائی نماینده پاپ، یعنی عیسی مسیح در کشور خود بودند.
با بررسی نوشتهها و تئوریهائی که درباره «مشروعیت سیاسی» عرضه شدهاند، میتوان آنگونه که جان لاک[15] گفته است «مشروعیت سیاسی از رضایت صریح و ضمنی مردم ناشی میشود». ماکس وبر[16] در کتاب «سیاست بهمثابه حرفه» از سه گونه «مشروعیت سیاسی» سخن گفته است که عبارتند از مشروعیت سنتی که متکی بر عرف و عادت اجتماعی است. مشروعیت کاریزماتیکی که متکی بر آمیزهای از شخصیت و برنامه سیاسی رهبر سیاسی است و سرانجام مشروعیت خردورزانه – قانونی که متکی بر سیستمی از نهادهای دولتی است که کارکردشان در خدمت تآمین منافع عمومی است تا حکومتگران بتوانند از اعتماد عمومی برخوردار گردند.
سرانجام آن که بنا بر بررسیهای کنونی مشروعیت را میتوان ارزشی از سوی مردم پذیرفته شده دانست، یعنی سیاستمداری که چنین ارزشی را نمایندهگی میکند، مردم او را انسانی شایسته خواهند دانست و به او اعتماد خواهند کرد. چکیده آن که مشروعیت سیاسی مستقل از مشروعیت قدرت سیاسی (حکومت) نیست و در بهترین حالت میتوان ادعا کرد که سپهر سیاسی همه فعالیتهای سیاسی یک ملت را در پهنه درونی و بیرونی مرزهای ملی در بر میگیرد. بهعبارت دیگر مردمی که آزادانه و داوطلبانه در یک سپهر سیاسی گرد هم آمدهاند و با هم ملتی را پدید آوردهاند، باید از توانائی تعیین قوانین بازی میان خود برخوردار باشند، یعنی باید بدون تأثیرپذیری از دخالت نیروهائی که بیرون از سپهر سیاسی (دولتی) آنها قرار دارند، بتوانند ساختار سیاسی دلخواه خویش را برگزینند و قوانین اساسی و مدنی منطبق با آن شکل حکومتی را تصویب کنند تا بتوانند حاکم بر سرنوشت خویش گردند.
به این ترتیب آشکار میشود که پیششرط تحقق هر گونه ساختار حکومتی منوط به وجود سپهر سیاسی همهگانی است تا شهروندانی که در آن سپهر بهسر میبرند، بتوانند نخست سپهر ملت را بهوجود آورند، تا در گام بعدی بتوانند با گذار از حقوق فردی خویش به یک «دولت – ملت» تبدیل شوند. بنابراین بخشی از زندگی اجتماعی هر فردی نیازمند سپهر همهگانی است، زیرا فقط در این سپهر افراد میتوانند در آن ورود و با هم گفت و گو کنند و با مشارکت هم بکوشند سیاستمدارانی را که از سوی مردم برگزیده شدهاند، وادار به برطرف ساختن مشکلاتی همچون بیکاری، بیخانهمانی، فقر و … سازند. بهعبارت دیگر، با پیدایش دولت دمکراتیک مردم میتوانند با آرای خود قدرت سیاسی را در اختیار کسانی یا احزابی قرار دهند که میپندارند از توانائی حل مشکلات روزمره و گسترش رفاء اجتماعی برخوردارند.
هانا آرنت و سپهر سیاسی
هانا آرنت[17] یکی از کسانی است که بیشتر از هر کسی درباره سپهر سیاست سخن گفته است. او که یهودیتبار بود، پس از بهقدرت رسیدن هیتلر در آلمان مجبور به مهاجرت از میهن خود به ایالات متحده آمریکا شد. پس از مرگ او تکه نوشتههائی[18] از او درباره دادههای سیاسی یافت شد که در سال ۱۹۹۳ با عنوان «سیاست چیست؟» انتشار یافتند. در پایان برای آشنائی خوانندگان این نوشته با برداشت هانا آرنت از «سپهر سیاست» سه تکهنوشتههای کوتاه او را به فارسی برگردانده و به این نوشتار افزودهام.
(تکهنوشته ۳ ب، ۴۱): «کسی که شهر (سرزمین) خود را ترک میکند یا آن که از ماندن در آن ممنوع میشود، نه فقط میهن خود یا سرزمین پدری خود را گُم میکند، بلکه سپهری را نیز از دست میدهد که فقط او در آن میتوانست آزاد باشد؛ او با همبودن کسانی را از دست میدهد که همچون او بودند.»
(تکهنوشته ۲ ب ۲۵): «هر جائی که انسانها گرد هم آیند، [جهانی] بینشان قرار خواهد داشت و در این سپهر میانی همه امور انسانی رخ خواهند داد. سپهر میان انسانها که همان جهان است، قطعأ نمیتواند بدون آنها وجود داشته باشد و جهانی تهی از انسان در تقابل با کائناتی[19] بدون انسان و یا طبیعتی تهی از انسان تناقضی در خود است؛ اما این بدان معنا نیست که جهان و فجایعی که در آن رخ میدهند را بتوان در رویدادی کاملاً انسانی مستحیل کرد، تا چه رسد به چیزی که برای «انسانها» یا برای ماهیت انسانها حادث میشود. زیرا جهان و چیزهای موجود در آن که امور انسانی در میان آنها اتفاق میافتند، همزمان بیانگر و بازتاب دهنده نقش ظاهری انسانی نیستند.»
(تکنوشته ۳، ث، ۱۲۱): «تردیدی نیست که مفهوم سیاست خارجی و در ارتباط با آن تصور نظمی بیرون از مرزهای خلق خودی و یا فراسوی پیکره بافت دولتشهری منشأ انحصاری رومی دارد. سپهر جهان غرب بر اساس این سیاست رومی آغاز خود را یافته است، یعنی این سیاست رومی سبب پیدایش جهان غرب گشته است. با أن که پیش از رومیان تمدنهای فراوان و فوقالعاده غنی و بزرگ وجود داشتند، اما آنچه میان آنها وجود داشت، نه جهان، بلکه بیابانی بود که آنها را در زمانهای خوب با رشتههائی باریک بههم پیوسته بود و هنگامی که اوضاع آشفته میشد، بین آنها جنگهای ویرانگر در میگرفت که سبب ویرانی جهان موجودشان میگشت. ما عادت کردهایم قانون و حقوق را در معنای ده فرمانی آن که مبتنی بر امر و نهی است بهکار گیریم که تنها معنای آن اطاعت از قانون و حقوق است، امری که سبب میشود تا بهراحتی ویژهگیهای سپهر اولیه قانون را فراموش کنیم. هر قانونی در آغاز سپهری را ایجاد میکند تا در درون آن اعمال شود و این سپهر جهانی است که میتوانیم آزادانه در آن حرکت کنیم. آنچه بیرون از این سپهر است بیقانونی و بهعبارت دقیقتر بیجهانی و در این معنا همزیستی انسانها در کویر است.»
هامبورگ، مه ۲۰۲۴
msalehi@t-online.de
www.manouchehr-salehi.de
منابع:
- Bude, Heinz; Busemeyer, Marius R.; Meier, Sabine; Thomas, Barbara; Thöne, Michael; Ziemer; Gesa: „Öffentlicher Raum! Politik der gesellschaftlichen Teilnahme und Zusammenkunft“, Campus Verlag, 2022
- Arend, Hannah: „Was ist politik, Fragmente aus dem Nachlass“: Piper Verlag, München, 1993
- Dalferth, Ingoif U. : „Die Krise der öffentlichen Vernunft: Über Demokratie, Urteilskraft und Gott“, Evangelische Verlagsanstallt, 2022
- Habermas, Jürgen: „Theorie Kommunikativen Handelns“, in 3 Bänden, Suhrkamp Taschenbuch Wissenschaft
- Lippitsch, Doris: „Öffentlicher Raum“, Verlag Bohmann
- https://www.studysmarter.de/schule/geographie/humangeographie/oeffentlicher-raum/
- https://www.philomag.de/artikel/die-macht-des-vorpolitischen-raums
- https://www.demokratiezentrum.org/bildung/ressourcen/themenmodule/frauenperspektiven/geschlechterdemokratie/oeffentliche-sphaere-private-sphaere/
- https://link.springer.com/chapter/10.1007/978-3-531-90725-3_13
پانوشتها:
[1] Public sphere / Öffentliche Sphäre
[2] Public / publik
[3] Publication / Publikation
[4] Jürgen Habermas
[5] Celebritjy / Berühmtheit
[6] Homo sapien
[7] Intimate sphere / Intimsphäre
[8] Private sphere / Privatsphäre
[9] social sphere / Sozialsphäre
[10] Political Legitimacy /Politische Legimität
[11] Political Sphere /politische Sphäre
[12] Charismatic / Charismatitisch
[13] Political Autority / Politische Autorität
[14] Zhou Dynasty / Zhou Dynastie
[15] John Locke
[16] Max Weber
[17] Hanna Arendt
[18] Fragments / Fragmente
[19] Universum