موساد و جوجه‌روشنفكران ایرانى

 یکی از وظائف گردانندگان برنامه‌هاى فارسى رادیو اسرائیل آن است كه به ما ایرانیان حالى كنند در ایران تا زمانى كه جمهورى اسلامى حاكم است، دمكراسى نمى‌تواند تحقق یابد. البته ایرانیان وطن‌پرست و اندیشمند براى كشف این حقیقت به این رادیو صهیونیستى نیازى ندارند. آن‌ها با پوست و گوشت و خون خود نكبت رژیم جمهورى اسلامى را حس‏ و لمس‏ و درك كرده‌اند و هم‌گام با مردم ایران در جهت نابودى این بساط قرون وسطائى مبارزه مى‌كنند، همان‌گونه در دورانى كه رادیو اسرائیل مدافع بى‌چون و چراى رژیم شاه بود، از مبارزه علیه آن رژیم فاسد و ضد مردمى و نوكر صهیونیسم باز نماندند.

اما در این رابطه چند پرسش‏ مطرح می‌شود كه در این نوشته مورد بررسى قرار می‌گیرند:

۱- بخش‏ فارسى رادیو اسرائیل، رادیوئى است كه مخارج آن را دولت اسرائیل تأمین می‌كند و گردانندگان این رادیو حقوق بگیران آن دولت هستند و در رابطه با ایران وظیفه دارند سیاست خارجى دولت اسرائیل را در بسته‌بندى «دفاع از دمكراسى» به ما عرضه کنند. آن‌ها با این كار می‌كوشند خود را هم‌گام و هم‌صدا با نیروهاى هوادار دمكراسى در ایران نشان دهند و این تصور را به‌وجود آورند كه دولت اسرائیل هوادار مردم ایران است، در حالى كه این رادیو در درجه اول توجیه‌گر بدترین سیاست‌هاى ضد فلسطینى دولت اسرائیل است، سیاست‌هائى كه بر اساس‏ آپارتاید دینى و قومى تدوین شده‌اند.

۲- گردانندگان بخش‏ فارسى رادیو اسرائیل می‌كوشند علیه رژیم كنونى ایران جوّ سازى كنند، آن‌هم نه به‌این دلیل كه این رژیم داراى ماهیتى ضددمكراتیك است، بلكه به‌این خاطر كه رژیم اسلامى برخلاف رژیم شاه حاضر به پذیرش‏ موجودیت كشور اسرائیل در منطقه نیست و دولت یهود را دولتى غاصب می‌داند. دلیل این مدعا آن‌كه حكومت اسرائیل با بسیارى از حكومت‌هائى كه داراى وجهى ضددمكراتیك هستند، داراى روابط سیاسى حسنه است و به‌خود اجازه نمی‌دهد در برنامه‌هاى رادیوئى خویش‏ علیه آن رژیم‌ها تبلیغ کند، همان‌گونه كه در دوران حكومت محمدرضا شاه نیز این رادیو علیه استبداد آن حكومت سخنى نمی‌گفت و از نیروهاى هوادار جنبش‏ دمكراسى در ایران پشتیبانى نمی‌كرد. بنابراین هوادارى اسرائیل از جنبش‏ دمكراسى در ایران اشك تمساح ریختن براى این جنبش‏ است.

۳- می‌دانیم كه رژیم ایران به‌خاطر نگرش‏ دینى خود به مسائل داخـلى و خارجى، از نیروهائى در منطقه پشتیبانى مالى، نظامى و سیاسى می‌كند كه اسرائیل را دولتى غاصب می‌دانند و علیه آن مبارزه می‌كنند. در مقابل نیز دولت اسرائیل براى آن كه حكومت ایران را به‌سازش‏ با خود مجبور سازد، از سیاست محاصره اقتصادى ایران هوادارى می‌كند كه دود آن به‌طور عمده به‌چشم مردم ایران می‌رود، همان مردمى كه رادیو اسرائیل برایشان «دلسوزى» می‌كند. یهودان امریكائى‌تبار كه از یك‌سو بر بخش‏ مهمى از اقتصاد امریكا سلطه دارند و از سوى دیگر از دولت اسرائیل هوادارى می‌كنند، براى آن كه بتوانند انتظارات دولت اسرائیل را برآورده سازند، هم‌چنان از سیاست محاصره اقتصادى امریكا علیه ایران هوادارى می‌كنند و آن بخش‏ از رسانه‌هاى عمومى امریكا كه در كنترل یهودان است، دستگاه تبلیغاتى خود را از فرداى پیروزى انقلاب و بسته شدن «سفارت اسرائیل» در ایران، به‌طور سیستماتیك نه فقط علیه رژیم اسلامى، بلكه حتى علیه ایران و ایرانیان به‌كار گرفته است. فراموش‏ نكنیم كه فیلم «بدون دخترم هرگز» با همكارى همین محافل یهود با «سیا» در اسرائیل ساخته شد تا به جهانیان نشان داده شود كه در ایران مردمى «وحشى» و «بى‌فرهنگ» زندگى می‌كنند. همین سیاست سبب شده است تا اسرائیل به‌خاطر برخوردارى از «امنیت نظامى» با انتقال هر گونه تكنولوژى به ایران مخالفت ورزد و دیوانسالارى امریكا با پیروى از همین خواسته اسرائیل ایران را در محاصره تكنولوژى گیرد.

۴- سیاست كنونى رژیم اسرائیل در قبال خلق فلسطین نشان می‌دهد كه ارتش‏ اشغالگر اسرائیل به‌طور مستمر به حقوق انسانى فلسطینیان تجاوز می‌كند و گردانندگان بخش‏ فارسى رادیو اسرائیل به توجیه این سیاست ضدانسانى مى‌پردازند و در عوض‏ همین افراد كه از یهودان ایرانى‌تبارند، در رابطه با پایمال شدن حقوق بشر در ایران توسط كارگزاران رژیم اسلامى الم‌شنگه برپا می‌كنند. آن‌ها براى تأئید مدعاى خود شنوندگان رادیو اسرائیل را به مصوبات كمیسیون حقوق‌بشر سازمان ملل مراجعه می‌دهند كه بر اساس‏ آن تجاوزات رژیم اسلامى به حقوق مردم ایران محكوم شده‌است، اما مصوبات همین كمیسیون در رابطه با تجاوزات رژیم اسرائیل به حقوق انسانى فلسطینیان به مثابه مصوبه‌اى یك‌جانبه كه واقعییات را در نظر نگرفته است، مردود اعلان می‌شود.

۵- اسرائیلیان خود را یگانه كشور «دمكراتیك» در منطقه خاورمیانه مى‌نامند و اعمال و كردار حكومت خود را بیان اراده مردمى می‌دانند كه در این كشور زندگى می‌كنند. اما آیا اسرائیل بر خلاف جمهورى اسلامى كشورى دمكراتیك است كه در آن همه شهروندان از حقوق مدنى برابرى برخوردارند؟ خانم پدى لهمان[i] آلمانى كه تز استادیارى[ii] خود را درباره «روند صلح در خاورمیانه» نوشته است، با بررسى بافت دولت اسرائیل به نتایج دیگرى می‌رسد كه آشكار می‌سازد ساختار دولت در اسرائیل نه تنها دمكراتیك نیست، بلكه آپارتاید دینى محور اصلى این «دموكراسى» را تشكیل می‌دهد.

یكى از اصول دمكراسى آن است كه همه افرادى كه در یك سرزمین زندگى می‌كنند، بدون توجه به نژاد، زبان، دین و … باید از حقوق برابر شهروندى برخوردار باشند، در حالى كه در اسرائیل چنین نیست. در این كشور نزدیك به ۶ میلیون تن زندگى می‌كنند كه ۸۲ درصد آن‌ها یهودى تلقى می‌شوند و ۱۸ درصد عرب فلسطینى هستند كه اكثریت آن‌ها مسلمان و اقلیتى نیز پیرو آئین مسیحیت است. یهودان خود از یك نژاد نیستند و بخشى چون اروپائیان داراى پوست سفید، چشم‌هاى آبى و موهاى بوراند و برخى نیز چون یهودان حبشى سیاه پوست‌اند و قیافه‌اى افریقائى دارند. یهودانى نیز ایرانى و عرب‌تبارند. به عبارت دیگر «ملت یهود» برخلاف دیگر ملت‌ها از یك نژاد نیست و بلكه یگانه حلقه ارتباطى این افراد ایمان داشتن به یك دین، یعنى یهودیت است. بر پایه قانون اساسى اسرائیل مردمى كه در این سرزمین زندگى می‌كنند، از حقوق برابرى برخوردار نیستند، زیرا اسرائیل خود را سرزمین ملت یهود می‌داند و در نتیجه غیریهودان و به‌ویژه اعراب فلسطینى‌تبار هر چند در این كشور زندگى می‌كنند، اما شهروند واقعى محسوب نمی‌شوند.

دیگر آن كه اكثر یهودان ساكن اسرائیل كسانى هستند كه از كشورهاى دیگر به این سرزمین مهاجرت كرده‌اند. به‌طور مثال پس‏ از فروپاشى «سوسیالیسم واقعأ موجود» در اروپاى شرقى، نزدیك به یك میلیون «یهودى» از روسیه و لهستان به اسرائیل مهاجرت كرده‌اند، زیرا سطح زندگى در اسرائیل نسبت به روسیه و لهستان بسیار بالاتر است و در نتیجه این افراد به‌خاطر برخوردارى از رفأء اقتصادى بیش‌تر به این سرزمین كوچ كرده‌اند. آن‌ها چون به زبان عبرى تسلط چندانى ندارند، در اسرائیل به زبان روسى نشریه و رادیو و تلویزیون راه انداخته‌اند. هم‌اینك یهودان روس‏تبار داراى حزب سیاسى ویژه خویشند و نیروى سیاسى قابل ملاحظه‌اى را در مجلس‏ «كنست» تشكیل می‌دهند. آن‌ها كه در كشورهاى «سوسیالیستى» رشد كرده و تربیت شده‌اند، به‌جاى هوادارى از «همبستگى بین‌المللى» از سیاست ادامه سلطه اسرائیل بر سرزمین‌هاى اشغالى پشتیبانی می‌كنند و برخى از آن‌ها نیز با سكونت در مناطق یهودى‌نشینى كه در سرزمین‌هاى اشغالى تأسیس‏ شده‌اند، به مانعى اساسى در راه صلح بدل شده‌اند.

در یك كشور دمكراتیك همه افراد باید از حقوق قانونى برابرى برخوردار باشند. اما در اسرائیل چنین نیست. در این كشور بر اساس‏ قراردادى كه پس‏ از تأسیس‏ اسرائیل مابین «دفتر ملى یهود» و «دیوانسالارى سرزمین اسرائیل» بسته شد، ۹۰ درصد از «سرزمین اصلى» اسرائیل به اصطلاح به مالكیت دولت درآمد و دولت از اجاره و یا فروش‏ این سرزمین‌ها به غیریهودان خوددارى می‌كند. به عبارت دیگر در ۹۰ درصد سرزمین اسرائیل تنها یهودان می‌توانند از حق مالكیت برخوردار باشند و تنها در مابقى ۱۰ درصد آن همه شهروندان از حقوق برابر كسب مالكیت بهره‌مندند.

دیگر آن كه بر اساس‏ قانون اساسى اسرائیل غیریهودان نباید در ارتش‏ خدمت كنند، زیرا «دولت یهود» به «میهن‌پرستى» آن‌ها باور ندارد و در نتیجه حتى آزادى انتخاب شغل كه یكى از مفاد قانون اساسى تمامى كشورهاى دمكراتیك جهان است، در اسرائیل وجود ندارد. در همین رابطه جوانانى كه در ارتش‏ خدمت می‌كنند، پس‏ از پایان دوره نظام وظیفه از امتیازات زیادى برخوردار می‌شوند. به‌طور مثال دولت به این افراد كمك‌هزینه تحصیلات دانشگاهى مى‌پردازد. اما چون جوانان غیریهود از خدمت در ارتش‏ معاف هستند، در نتیجه نمی‌توانند از این امتیازات برخوردار گردند. پائین بودن درآمد خانواده‌هاى غیریهود سبب می‌شود تا آن‌ها نتوانند هزینه تحصیلات دانشگاهى فرزندان خود را پرداخت كنند. همین امر سبب شده است تا در این كشور تعداد متخصصین غیریهود بسیار اندك و ناچیز باشد.

بررسى‌هاى خانم لهمان نشان می‌دهند كه بودجه اسرائیل نیز به‌طور عمده در خدمت یهودان قرار دارد. با آن كه غیریهودان نزدیك به ۲۰ درصد جمعیت این كشور را تشكیل می‌دهند، اما كمتر از ۵ درصد بودجه عمرانى صرف مناطق فلسطینى‌نشین می‌شود و مابقى آن به‌طور عمده در مناطق یهودى‌نشین هزینه می‌شود. به‌طور مثال از بودجه دولت در مناطق اشغالى براى یهودان خانه‌سازى می‌شود، در حالى كه در «سرزمین اصلى» اسرائیل هنوز بسیارى از شهرها و روستاهاى فلسطینى‌نشین فاقد سیستم لوله‌كشى آب آشامیدنى، كانال‌هاى فاضلاب، سیم‌هاى برق و تلفن و جاده‌هاى اسفالته‌اند. در این مناطق سیستم ادارى اسرائیل به غیریهودان اجازه ساختمان‌سازى نمی‌دهد و هر چند بار ساختمان‌هائى را كه به اجبار بدون اجازه مقامات ادارى ساخته شده‌اند، توسط بولدوزر خراب می‌كند. هدف دولت اسرائیل نوعى پاكزادئى قومى است. بر اساس این سیاست فضاى زیست غیریهودان و به‌ویژه فلسطینیان نباید گسترش‏ یابد، هرچند كه تعداد جمعیت غیریهود در این كشور طى ۵۰ سال گذشته چندین برابر شده است.

آمارى كه خانم لهمان ارائه می‌دهد، آشكار می‌سازند كه طول متوسط عمر غیریهودان در اسرائیل پائین میانگین عمر یهودان ساكن این كشور قرار دارد. سطح متوسط درآمد سرانه غیریهودان حتى كمتر از نیمى از درآمد سرانه یهودان است. درصد بیكارى در میان غیریهودان چندین برابر بیش‌تر از درصد بیكارى در میان یهودان است و سرانجام آن كه غیریهودان و به‌ویژه اعراب «شهروند» اسرائیل نیروى كار ارزان را در این كشور تشكیل می‌دهند.

با این نمونه‌ها خواستیم نشان داده باشیم كه در اسرائیل با رژیمى آپارتاید سروكار داریم كه شبیه آن در افریقاى جنوبى نیز وجود داشت، با این تفاوت كه در آن سرزمین سفیدپوستان اقلیت بودند و در اسرائیل یهودان اكثریت هستند. در افریقاى جنوبى اكثریت سیاه‌پوست از حق رأى محروم بود، اما در اسرائیل اقلیت غیریهود از حق رأى برخوردار است، منتهى اكثریت یهود حقوق مدنى این اقلیت را به حكم «قانون» محدود ساخته است، همان گونه كه رژیم ایران طبق «قانون» از غیر مسلمانان می‌خواهد كه زندگى خود را بر اساس‏ تعالیم قرآن تنظیم كنند.

۶- اما همان‌طور كه در آغاز این نوشته مطرح ساختیم، گردانندگان بخش‏ فارسى رادیو اسرائیل می‌كوشند با پرده‌پوشى این واقعییات و با نقد اقدامات ضددمكراتیك رژیم ایران، سیاست رسمى اسرائیل در مورد ایران را توجیه كنند. در این راستا آقاى منشه‌امیر كه هم سخنگو و هم مفسر بخش‏ فارسى رادیو اسرائیل است، نقشى تعیین كننده بازى می‌كند. این یهودى ایرانى‌تبار كه داراى افكار و عقاید صهیونیستى است، از تبار كسانى است كه منافع اسرائیل را بر منافع ملى ما ایرانیان ترجیح می‌دهد و حاضر است به‌خاطر یك دستمال قیصریه را به آتش‏ كشد.

بر اساس‏ سیاست رسمى اسرائیل براى آن كه منافع اسرائیل در منطقه تأمین گردد، باید رژیم اسلامى را به سازش‏ و پذیرش‏ منافع اسرائیل در منطقه مجبور ساخت. براى كسب موفقیت در این زمینه اسرائیل سیاست چندجانبه‌اى را در پیش‏ گرفته است. كه ساختار آن‌را می‌توان چنین خلاصه كرد:

– تلاش‏ در جهت استمرار محاصره اقتصادى و تكنولوژى ایران.

– جلوگیرى از بهبود روابط سیاسى ایران با كشورهاى اروپاى باخترى.

– هوادارى و دادن كمك‌هاى لوژیستیكى به نیروهاى مخالف رژیم و از آن جمله «سازمان مجاهدین خلق» با هدف بى‌ثبات ساختن رژیم در داخل كشور.

– بزرگ كردن كمبودهاى جامعه كه بخشى از آن خود محصول سیاست محاصره اقتصادى و تكنولوژى ایران است.

– و …

به‌خاطر تحقق «سیاست بى‌ثبات» ساختن رژیم ایران، موساد دستگاه جاسوسى دولت اسرائیل از تأمین هیچ هزینه‌اى هراسى ندارد. این بى‌دلیل نیست كه هفته‌نامه «نیمروز» كه مدعى است به «هیچ حزب و دسته‌اى وابستگى» ندارد، در هر شماره خود تفسیرهاى جانبدارانه آقاى منشه امیر را چاپ می‌كند تا ما ایرانیان از یك‌سو با اصول «دمكراسى» آشنا شویم و تحمل خواندن مقالات این عامل اسرائیل را داشته باشیم و از سوى دیگر بدانیم كه چرا اسرائیل به‌خاطر دفاع از منافع «تاریخى» یهودان حاضر به دادن امتیاز بیش‌تر به فلسطینى‌ها نیست!!! این بى‌دلیل نیست كه آقاى منشه امیر می‌كوشد در محافل ایرانیان مهاجر در اروپا و امریكا رخنه كند و با قراردادن میكروفون بخش‏ فارسى رادیو اسرائیل در اختیار جوجه‌روشنفكران ایرانى براى شنوندگان این رادیو در ایران این توهم را به‌وجود آورد كه این رادیو مورد تأئید اپوزیسیون دمكرات ایران است. این خود بیان فقر فرهنگى جوجه‌روشنفكران ایرانى است كه می‌كوشند از طریق میكروفون رادیو اسرائیل به مردم ایران درس‏ دمكراسى دهند. كسانى كه از ماهیت ضددمكراتیك و آپارتاید و صهیونیستى دولت اسرائیل بى‌خبرند، نمی‌توانند سرنوشتى بهتر از این داشته باشند. آقاى منشه امیر این جوجه‌روشنفكران ایرانى را به ابزارى براى پیش‌برد سیاست منطقه‌اى اسرائیل بدل ساخته است تا براى رادیو اسرائیل در میان شنوندگان خود در ایران مشروعیت دمكراتیك ایجاد كند. اما عكس‏ این مطلب صادق نیست. همكارى جوجه‌روشنفكران ایرانى با رادیو اسرائیل براى آنان مشروعیت مردمى و دمكراتیك به‌وجود نخواهد آورد، زیرا همان‌گونه كه رژیم اسلامى موجودیت دولت اسرائیل را به رسمیت نمى‌شناسد، دولت اسرائیل نیز ۵۰ سال است از پذیرش‏ حقوق دمكراتیك و حق تعیین‌سرنوشت فلسطینیان طرفه می‌رود و می‌خواهد «صلحى» اجبارى را بر آنان تحمیل كند..

شیرازه دولت اسرائیل بر صهیونیسم، یعنى برترى جوئى دینى و قومى بنا شده است و در حال حاضر چه بسیار اسرائیلیان شرافتمند و دمكرات به این وجه غیردمكراتیك پى برده‌اند و علیه آن مبارزه می‌كنند. اما جوجه‌روشنفكران ایرانى كه در بخش‏ فارسى رادیو اسرائیل با آقاى منشه امیر گل می‌گویند و گل می‌شنوند، عملأ نه تنها به ستیزه با جنبش‏ صلح و دموكراسى در اسرائیل برخاسته‌اند، بلكه آگاهانه آب به آسیاب دشمنان خلق فلسطین می‌ریزند كه نزدیك به نیم سده در سرزمین خویش‏ به اسارت گرفته شده است و روزى نیست كه توسط ارتش‏ اشغالگر اسرائیل مورد تحقیر قرار نگیرد.

و خواهیم دید كه سرانجام جنبش‏ آزادیخواهانه مردم ایران در آینده‌اى نه چندان دور تكلیف خود را با این جوجه‌روشنفكران جویاى نام روشن خواهد ساخت.

این نوشته برای نخستین بار در شماره ۴۶ نشریه «طرحی نو»، آذر ماه ۱۳۷۹ انتشار یافت 

www.Manouchehr-salehi.de

 

پانوشتها:

[i] Pedi Lehmann

[ii] Dissertation

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.