جنگ و بحران در گفتمان براندازی
در گفتوگو با منوچهر صالحی نویسنده و سیاستمدار کهنهکار جمهوریخواه پرسیدهام: آیا جنگ در گفتمان براندازی ترک انداخته است، و آن را دچار بحران کرده است؟ یا بیشتر و پیشتر جنگ به براندازی گفتمان براندازی رسیده است؟ آیا همچنان که زمانی سعید حجاریان در باره ی اصلاحات گفت: «اصلاحات مرد، زندهباد اصلاحات» ما هم باید بگویم گفتمان براندازی براندازی شد؟
چرا گروهی از جمهوریخواهان که خود را برانداز میخوانند، در جریان جنگ که فرصتی برای براندازی رویداد، به جنگ نه گفتند و کنار جمهوری اسلامی یا دستکم کنار ایران ایستادند؟ آیا این براندازان براندازی و سازوکارها ی آن را نمیشناسند؟ یا آنها جوزده شدند و شعارها ی براندازانه ی خود را فراموشیدند؟ مرز و کرانه ی گذار براندازانه و اصلاحطلبانه کجاست؟ و چرا پاسداشت این کرانه برای کسانی که آماج مردمسالاری و دولت ملی دارند، اهمیت دارد؟
چهگونه میتوان با شیبی آرام که هم برای پادایستمان (Opposition) ایرانی امیدانگیز باشد و هم برای ایستمان (Position) هراسانگیز نباشد، دولت جنگ را به دولت گذار دگردیسید و تصمیمسازی و تصمیمگیری در باره ی جنگ و صلح را به اراده ی مردم سپرد؟ آسیبشناسی جنگ در ایران آشکارا به شکاف مردم وحکومت میرسد، و بسیار خردمندانه است که پاسخ به جنگ و جنگافروزی در پرداختن به آسیب مادر درمان و چاره شود. تنها یک دولت ملی و مردمسالار است که میتواند با سامانش قدرت و داوری صلح، رامداری و آرامش را در ایران پایدار کند.
با همرسانی و بازخوردها ی خود به این گفتوگو ادامه دهید و بخشی از جریانی باشید که راه میبرد و نه راه برده میشود. از پسند (سابسکرایب) این کانال که کانالی برای شنیدن صداها ی تازه است هم کوتاهی نکنید؛ همه ی راهها ی بزرگ با همین گامها ی کوچک آغاز میشود.